دوچرخه سواری(چیتگر)
رونوشت ١:جمعه ٢/٢/٩٢آرین وبابا اصغر آمدن اداره دنبالم که بریم پارک چیتگر دوچرخه سواری ،دوچرخه آرین رابابایی آورده بود رفتیم نهار دیزی خوردیم وبعد وسایل هاراجمع کردیم که بریم دوچرخه سواری تصمیم گرفتیم دوچرخه دونفره سوار بشیم خیلی خلوت بود وآرین وسط من وبابا اصغرنشست بعداز دوچرخه سواری رفتیم یه جایی نشستیم آرین یه دوست پیدا کرد اسمش پارسا بود آن هم دوچرخه آورده بود با هم دیگه بازی می کردند واز ما دور می شدند می گفتیم کجا میرید می گفت می خواهیم بریم توآسمان ها ....حسابی خوش گذشت رونوشت ٢:آقا آرین دیشب به من می گفت مامانی گلم قبل منی می خواست بگه قلب منی..... . رونوشت ٣:رفتیم نمایشگاه کتاب کلی سی دی آموزشی خرید پسرم...
نویسنده :
یاس
6:59