عکس های یلدای 92
شب یلدابابا آمددنبال ما وگفت بریم خرید کنیم وهندونه و انارو به خریدیم ودیدیم بابا داره میره به سمت کرج گفتیم کجا میری گفت خونه عمو علی وبعد از یک ترافیک سنگین بلاخره رسیدیم دیدیم تولد فاطمه جون بود وعمو علی هندونه را شکل سبد در آوردوهمراه کیک رقصیدو عمو برای ما فال حافظ خوند .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی