آبله مرغون
رونوشت ١:پسر گل ما سه شنبه ٢٣/١٠/٩٢غروب سه سال نه ماهگی که از مهد آمد گفت مامان سرم وپاهام درد میکنه (کلم درد میکنه)وهمش رو سرامیک می خوابید شب تب کرد وروشکمش وپشت گوشش چند تا دانه زده بود وبردم حمام چون هیراد دوهفته قبل آبله مرغون شمال گرفته بود شک کردم که ممکن گرفته باشه ای کاش حمام نمی بردمش چون آبله مرغونش زیاد شد بچم ٤ روز چیزی نمی خورد وهمش شب تا صبح ناله میکرد وشدید هم گرفته بود وهمش می گفت جوش زدم سه روز بعد از آبله مرغون آرین دیدیم آفاق هم گرفته وبهش گفته بود اگه خارشت گرفت برو دستشویی خودتو بخارون مامانت نبینه وآرین از سه شنبه تا دوشنبه بین تعطیلات بود مهد نرفت وخانه استراحت کرد چقدر سخت بود بچم همش هندونه ولیمو شیرین می...
نویسنده :
یاس
11:13