آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

آرین

سال 1393

1393/1/11 10:22
نویسنده : یاس
218 بازدید
اشتراک گذاری

روز ٢٨ اسفند ساعت ١٠صبح با دایی رفتیم شمال وتا ٨ماندیم وساعت ٤ صبح برگشتیم سمت تهران چون مامان یاسی باید می رفت سرکارودوباره ١٢تا ١٥ قراره برگردیم شمال 

رونوشت ١: تحویل سال خونه بابا جون بودیم وبعد رفتیم خونه مادرجون اینها ١فروردین  مادرجون زنگ زد که قلعه رودخان فوشه بودند وما رفتیم پیش آنها

٢فروردین خونه عزیز رفتیم که خاله سحر آنجا بودوبعدازانجا با وحید ومهرناز وسحروسعید وعرفان ویاسر ویونس رفتیم آلیان ماهی گیری ویک ماهی کپور گرفتیم

٧فروردین ویلای عمو ناصر مسیر ماسوله روستای کلرم

٨ فروردین ییلاق ماسال با عمو امیر وعمه اکرم وعمه آفاق کهآرین با ریحانه کلی بازی کرد  

٩ فروردین: بعداز برگشتن از سفر وقتی رسیدیم خونه دیدیم  به دلیل اتصالی کردن برق ساختمان  هم یخچال وهم تلفن ما از کارافتاده ناچار شدیم وسایل یخچال خودمونوخونه همسایه بزاریم آرین چون لپ تاپ خودشو خونه بابا جون جا گذاشته بود وهم بدلیل اتصالی برق تلویزیون هم نداشتیم حوصله اش سر رفته بود رفتیم حیاط کمی با دوستاش بازی کردوشب زن عمو مریم گفت برق ندارید شام بیاین خونه ما ورفتیم آنجا وآرین وهیراد خونه زن عمو مریم را حسابی بهم زدنند وهمش باهم بازی کردند وموقع خواب هردو دوست داشتن پیش هم بخوابند واز طرفی هم دوست داشتن پیش مامانا شون بخوابند هی هیراد می بردیم اتاق ارین می رفت آنجا ارین می آوردیم پیش ما هیراد ازاتاق می آمد بیرون دوست نداشتن بخوابند وبرای بچه ها شب بیاد ماندنی بودروز بعد  آرین و بابا اصغر بخاطرکارهای خونه رشت ما رفتند شمال وامشب قراره آرین پیش مادر جون بمانه ومن فردا با هیراد اینا برم پیش پسر گلم 

١٠ فروردین شام خونه عمو امیر فومن

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرین می باشد