آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

آرین

سفرهای تابستانی 91

1391/7/19 13:00
نویسنده : یاس
294 بازدید
اشتراک گذاری

تعطیلات تابستانی بابا از ٢٧/٥/٩١شروع شد تصمیم گرفتیم به سفربریم............

رونوشت ١: اولین مکان برای سفر چالوس بود ماظهرروز ٢٩/٥/٩١روز پنج شنبه رفتیم چالوس وکیلومتر٩ برای نهار توقف کردیم آرین کنار رودخانه خیلی آب بازی کرد  وبعداز یه استراحت کوتاه ساعت ٤به سمت خود شهر چالوس حرکت کردیم وساعت ٣٠/٦ رفتیم کنار ساحل وبعداز شنای آرین رفتیم برای شام وپیتزابوف چالوس را هم امتحان کردیم  دنبال ویلا برای شب گشتیم، صبح همه ما سحرخیز بودیم وتصمیم گرفتیم که زود بریم نمک آبرود برای تله کابین وصبحانه را تومحوطه نمک آبرود زیر درخت ها وکنار رودخانه نشستیم وساعت ١٠رفتیم برای نشستن  تله کابین  یه صف خیلی طولانی را سپری کردیم وهوا هم بسیار بسیار گرم بود ولی ارزش دیدن داشت وقتی که ر فتیم بالا آرامشی که بالا داشت تا به حال جایی حس نکرده بودیم همه سختی سفررا فراموش کردیم آرین از تله کابین خوشش آمده بودمی گفت بریم دوچرخه سوار بشیم ،واز آن بالا به تله کابین های توحرکت دست تکان می داد می گفت بالا می بینمتون.......

 

    

وساعت ١١حرکت کردیم به سمت تهران ونهار دیزی  سنگی تومسیرچالوس راامتحان کردیم عالی بود......

نمی تونستیم از مسیر دل بکنیم باز هم کنار رودخانه بعدالظهر توقف کردیم  آب بازی آرین جون شروع شد ویه چای داغ کناررودخانه خیلی خیلی حال داد......برخلاف رفت که خیلی ترافیک داشتیم برگشت مسیر یک طرفه بود واذیت نشدیم وساعت ٩ رسیدیم خانه...... 

 

رونوشت ٢: سفر به مشهد مقدس٥/٦/٩١

به دلیل اجلاس سران تهران از سه شنبه تعطیل بود من دوروز زودتر از تعطیلات مرخصی گرفتم بریم مشهد پابوس امام رضا.....

ساعت ٦ روز یکشنبه حرکت کردیم به سمت مشهد نزدیک پیشوا تومسیر توقف کردیم چای  وصبحانه خوردیم مسیرحرکت تهران -سمنان-دامغان-شاهرود-سبزوار-نیشابور-مشهدبود  دامغان که شهر پسته است پر از درخت پسته بودبرای خرید پسته توقف کردیم وساعت ٦ رسیدیم مشهد خیلی دنبال هتل چرخیدیم به دلیل تعطیلات خیلی شلوغ بود از دور به آقا سلام دادیم ورفتیم هتل گل محمدی نزدیک حرم چون خسته بودیم تصمیم گرفتیم برای نماز صبح بریم حرم برای زیارت.آقاآرین اولین سفرش به مشهد بوددرسن ٥/٢ که به زیارت آقا علی بن موس الرضا آمده بودتومسیر گندم خریدیم برای کبوترهای حرم وقتی که برای کبوترها دانه می پاشید خیلی براش جالب بود بعدالظهر رفتیم فردوسی ٣٠کیلومتر خارج از شهرمشهد بودتو محوطه فردوسی حوض های زیادی بود آرین می خواست آب بازی کنه در صورتی که خیلی عمیق بود واز اذیت های دیگر آرین ایستادن رو قبر فردوسی بود بعد از فردوسی برای نماز مغرب رفتیم حرم برای نماز روز بعد برای دادن نذری مامان یاسمن رفتیم حرم وبعد از دادن نذری خادمیمن امام رضا ژتون غذای رستوران امام رضا به ما دادن وما را دعوت کردن برای نهار رستوران امام رضا(یه روز توی یه مراسمی یه خانومی از ما پرسید تابه حال غذای امام رضا که شفا بخش است راخوردید من گفتیم نه ولی تودل خودم خواستم که ان شاء الله یه روز قسمت من هم بشه که شد واقعا جالب بود یک بار هم امتحان کنید....)آقای کاشانی مدیر عامل قبلی پرسپولیس هم با خانواده  تورستوران کنار ما نشسته بودوهمه در مورد پرسپولیس با او صحبت می کردند ...بعد از صرف کردن نهار رفتیم الماس شرق وسرزمین عجایب آرین همه بازی های کودکانه را سوار شد آخرش هم باگریه آوردیم هتل می گفت نریم قطار براش همه جالب تر بود. 

بعد از دوشب صبح روز چهارشنبه بعداز زیارت برای خرید رفتیم بازار وبعداز خواندن نماز ظهر وقت آن رسیده بود که خداحافظی کنیم آرین درب های ورودی حرم رامی زد ومی گفت آقا بازهم ما راصدا بزن وخداحافظی می کرد وشعری که می خواند این بود امام رضا بازهم ما را صدا بزن خودش این شعر را درست کرده بود......

  

 

 niniweblog.com

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرین می باشد