عيد 94
تحويل سال ما شمال خونه مادر جون بوديم تا ساعت 2 شب مامان ياسي و زن دايي مزده كه اولين سالي بود كه عروس ما بود و مادرجون بيدار بودند وهمه يكي و دو ساعتي خوابيدن وبعداز تحويل سال خوابيديم وصبح رفتيم خونه باباجون عمو امير هم و عمه اكرم هم آنجابود هواي شمال همش باروني بود فقط دو روزهوا خوب بود كه يه روزرفتيم بندرانزلي دريا و يه روزرفتيم قلعه رودخانه با پسر خاله ويونس وياسر ونهار رفتيم خونه عزيز همه آنجا بودن و همه با هم واليبال بازي كرديم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی